دروازه بان دلم...
بسم الله. . .
گفتم:تو گروه خودتون چی کاره ای؟
گفتش :دروابازه بان دلمم!
گفتم:آخه اینم شدش کار؟بابا جان برو تو خط حملش.
گفتش:آخه فکرما از دروازه مطمئن نیستش.. دلم ی داروازه ایه اگه کنترش نکنم یه وخ میبینی همش هی گل میخورم اون وقتش کار دستم میده.
گفتم:خب مثلا حالا چه گلی؟
گفتش: گل گناه؛گل هوس؛گل غرور؛گل دوستیهای حساب نشده وآخرشم گل غفلت از آینده وآخرت ودین وایمونم.
گفتم : چطوره جمع شیم وبا“تیم ابلیس” مسابقه بدیم؟
گفتش:به شرط اینکه خودم داروزه بان باشم؛چون میدونم ک از چه زاویه ای ” توپ گناه” رو به طرف داروزه دلها؛شوت میکنه.
گفتم: قبول.ولی از کجا این تجربه رو کشفش کردی؟
گفتش:زوایه ی حمله ی ابلیس"غفلته” و"غرور” وقتی چراغ” یادم” خاموش بشه ها؛غرور به دشمن ” گرا” میده؛اون وقت گل گناه دروازه دلو باز میکنه. شیطونم،حریف قدرییه نمیشه دست کمش گرف آخه اونقده ماهره که ک نگو ونپرس اما من بهت بگم اگه حواستو جمع کنیاااااا تونسبت بهش غالب میشی
گفتم:تو ” خط دفاع” رو بیشتر دوس داری٬
گفتش: آدم اگه نتونه دفاع خوبی داشته باشیااا مهاجم خوبی هم نمیشه
گفتم: دیگه میشه از کدوم زاویه ها مراقب بود؟
برگشت بهم گفتش:
خواهی نخوری زتیم ابلیس شکست
باید به دفاع از دل ودیده نشست
چون توپ شوت شود بسوی دل توپ گناه
دروازه ی دل به روی آن باید بست
گفتم: به شرط اینکه گل نخوریااااا وحمله شیطون ناقلا ووبلا ک ما از سر غفلتمون آتو دستش میدیم ( یعنی چی یعنی هر آنچه هست از خودمونه اون فقط به گناه دعوت میکنه ووبرامون زینتش میده اگه ما یه خرده این دل واعضای از دس دررفتمونو کنترل کنیمااااا بنده واقعی میشم به جونم) ودفعش کنیماااا…
” جهاد با نفس” به همین خاطر بالاترین وبا ارزشترین مبارزه هاست. نمیخوادش بشینی دعا کنی شهیدشم ؛خب آخه بنده عزیز اوس کریم مهربون اگه حق مردم وبه گردنت باشه ها بازم اون دنیا گیری حالا حق خودت وحق اون بالایی که اوس کریم عزیز دل من هستش بمونه کنار…
ومن الله توفیق…